۱۰/۱۹/۱۳۸۵
روزگار
عجب روزگاری است یکی عروس میشه یکی طلاق می گیره.امروز پیش یکی از دوستام بودم.از بدبختی های زندگی اش از ظلم های بی جوابش و...حکایت می کردوبه زندگی آدمهای موفق حسرت می خورد.اتفاقا بعداز ظهر با یکی دیگه از آشناها که تازه داماد شده بود حرف میزدم.اونم برای خودش حکایتی داره.بلاخره قصه شیرینیه.یکی در انتها ویکی در اوج.اصلا روزگار همینه به یکی رحم نمی کنه به یکی هم خیلی حال میده.ولی نمیدونم چرا تو آلمان روزگار به همه می سازه یا حداقل من اینجوری فکر میکنم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر