امسال اولین سالی بود که عید خونه خودم بودم. چقدر هم باحال بود. تمام مدت زندگی ام به اجبار کنار سفره هفت سین کسی دیگر نشسته بودم .نه من و نه بچه هایم تصمیم گیرنده نبودیم. ده سال تمام با اکراه تمام به سفره هفت سین نگاه کردم. ولی اینبار با عشق آنرا چیدم و هر روز نگاهش می کنم. از سمت راست تخم مرغ اولی را علی رنگ آمیزی کرده، بعدی نگار ،سومی نگین و آخری کار خودمه. کلی هم با سفره مان حال کردیم و عکس گرفتیم. وقتی تصور می کنم آدم در ایران از داشتن کوچکترین حقوق خود محروم است، هیچوقت دلم برایش تنگ نمی شود.من اینجا به راحتی نفس می کشم. من اینجا آزادم به آزادی سفره هفت سینم . امیدوارم همه ما روزی آزاد شویم۱/۰۶/۱۳۸۶
هفت سین
امسال اولین سالی بود که عید خونه خودم بودم. چقدر هم باحال بود. تمام مدت زندگی ام به اجبار کنار سفره هفت سین کسی دیگر نشسته بودم .نه من و نه بچه هایم تصمیم گیرنده نبودیم. ده سال تمام با اکراه تمام به سفره هفت سین نگاه کردم. ولی اینبار با عشق آنرا چیدم و هر روز نگاهش می کنم. از سمت راست تخم مرغ اولی را علی رنگ آمیزی کرده، بعدی نگار ،سومی نگین و آخری کار خودمه. کلی هم با سفره مان حال کردیم و عکس گرفتیم. وقتی تصور می کنم آدم در ایران از داشتن کوچکترین حقوق خود محروم است، هیچوقت دلم برایش تنگ نمی شود.من اینجا به راحتی نفس می کشم. من اینجا آزادم به آزادی سفره هفت سینم . امیدوارم همه ما روزی آزاد شویم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر