۳/۱۵/۱۳۸۸

Garda Lake


تصمیم بر آن شد که روز جمعه با ماشین دور تا دور دریاچه را بریم و در جاهای جالب توقف کنیم.دریاچه گاردا بزرگترین دریاچه ایتالیا است که در شمال آن و بین دو شهر معروف ونیز و میلان واقع است.این دریاچه در آخرین دوره عصر یخی از یخچالهایی که از کوههای آلپ سرچشمه می گرفته اند به وجود آمده است.استانهای ورونا در جنوب غربی و برسیا در جنوب شرقی وترنتو در شمال این دریاچه توریستی است.این دریاچه بین کوههای آلپ و دشتهای وسیع شمال ایتالیا وجنوب سوئیس واقع سوه است.شکل این دریاچه همانند دره های یخرفتی می ماندو قسمت شمال آن باریکتر از قسمت جنوب آن است.
مساحت دریاچه 369.98km, طول آن51.6 کیلو متر و پهنای آن 17.2 کیلومترو عمق آن 346 متر است
بعد از خوردن صبحانه مفصل کنار هتل و این دریاچه همگی به راه افتادیم.ابتدا نقشه دریاچه گاردا را از نگهبانی هتل گرفتیم و از آنها راهنمایی خواستیم که آنها شهر سالو (salo)در غرب دریاچه را به عنوان جای دیدنی به ما معرفی کردند.ما از padeghe به راه افتادیم به سمت غرب دریاچه. در میان راه چشم انداز بسیار زیبایی از دریاچه را دیدیم. به همین سبب از ماشینها پیاده شده و کنار جاده توقف کردیم .اگر چه برای عکس گرفتن جای خطرناکی بود ولی مگه می شد عکس نگیریم. البته نگین خواب بود و از عکسها جا موند. دوباره به راهمان ادامه دادیم و چنین به نظر می آمد که سر پایینی می رفتیم. جاده های بسیار زیباو هوای گرم وچشم انداز زیبای دریاچه بی نظیر بود .درختهای انجیر که هنوز انجیر آن نرسیده بود هم به کرات در کنار جاده به چشم می خورد.جاده تنگ و نسبتا شلوغ و پر پیچ وخم. در کنار جاده فقط پارکینگهای خاصی تعبیه شده که به دریاچه می رسد. وگرنه ساحل غربی دریاچه کوهپایه ای است و امکان دسترسی به آن غیر ممکن است. از شهرهای moniga.manerba.felice گذشتیم و به salo رسیدیم.
ناگفته نماند که دریاچه مذکور جزیره های بی شماری دارد. که از جمله مهمترین این جزیره هاو بزرگترین جزیره گاردا(isola di Garda) نام دارد. در قسمت جنوبی این جزیره هم جزیره دیگری به نام isola san biagio که مشهور به isola dei conigli یعنی جزیره خرگوشها است. در غرب این دو جزیره استان san felice del Benaro قرار دارد که ما از این استان هم گذشتیم.

سرانجام به salo رسیدیم و ماشینها را پارک کردیم و چون از هیج جا نفهمیدیم که با پول پارک چه بکنیم. قرار شد استان سالو را بگردیم و سر یک ساعت به ماشینها برگردیم. سالو را در امتداد دریاچه قدم زدیم و از کلیسای دیدنی اش هم بازدید کردیم. البته به جز چهار پنج تا کلیسای معروف مابقی همه شبیه هم و البتا باشکوه هستند. در میان راه متاسفانه دکمه دوربین شکست و گم شد. و باز خوشبختانه خیلی زود متوجه شدم وخانوادگی به دنبال یک دکمه بسیار کوچک روی زمین می گشتیم. آن را هم پیدا کردیم ولی دیگر از عکس گرفتن محروم شدم. و حالا نوبت این بود که نگار را راضی کنیم و از دوربین او استفاده کنیم.در حالیکه مناظر زیبایی را برای عکس گرفتن ار دست میدادیم در تلاش برای راضی کردن نگار ادامه داشت.آخه موضوع ار این قراره که نگار حتی خودش هم با دوربینش عکس نمی گیره و حیفش مییاد. بلاخره در دقیقه نود با ترفندهای من که وقتی به خانه رسیدیم اولا عکسها را سریع خالی کنیم دوما یک کادو به اش بدیم راضی شد. و مابقی عکسها رفت تو دوربین نگار والبته بگذریم که باید اثر انگشتمان روی دوربین نمی ماند و نایلون روی مونیتور دوربین را هم نباید جدا می کردیم. وچه سختیهایی را با این شرایط عکس گرفتن متحمل شدیم. بعد از گشتن سالو دوباره به کنار دریاچه برگشتیم و ما نشستیم و آقایان رفتند ماشینها را بیاوورند.آنجا هم نظاره گر کشتی های توریستی بودیم. دوباره سوار ماشین شدیم و قرار شد در باغ (Botanic Garden Fondazione Heller) که آدرس آن راهم دقیقا نمی دانستیم و فقط شنیده بودیم برای خوردن نهار توقف کنیم.
این باغ در استانGardone Riviera بود یک استان بعد از سالو.این باغ 10000 متر مربع مساحت دارد. و شامل بیش از 2000 نوع تیره گیاهان از تمام آب وهواها وتمام تیره ها واز تمام جهان است.این باغ شامل یک دریاچه مصنوعی پر از ماهی است و پوشیده با رزهای دریایی است. داخل باغ همچنین هنرهای دستی و مجسمه های Keith Haring.Roy Lichtenstein.Mimmo Pagadino به چشم می خورد. این باغ در پای کوههای Lavinio قرار دارد.
بعد از چند بار دور خودمان بالاخره اون را پیدا کردیم و وقتی که دیدیم ورودیه دارد وما هم زیاد اهل شناخت انواع گل و گیاه نیستیم از آن صرفنظر کرده و ماشینها را در پارکینگ همانجا پارک کردیم. چند متر آنطرفتر پارک عمومی بود که همانجا بساط نهار را به پا کردیم. غذا رامن درست کرده بودم کشک وبادمجان ولی حیف که کم بود آخه فکر نمی کردم اینقدر استقبال بکنند.چای هم که همیشه متاسفانه همراه داشتیم. متاسفانه از این بابت که حمل و نقل آب جوش برای 8 نفر در مسافرت فقط کار ما ایرانیها است. ایندفعه قرار شد تا مقصد که Malcesine بود و در ساحل شرقی دریاچه قرار داشت توقف نکنیم. البته تا حدی برنامه اجباری بود. آنجا تله کابین داشت و یکی از اعضای گروهمان حتما می خواست قبل از اینکه تعطیل بشه سوار بشه ولی ما ترجیح می دادیم در ساحلهای دیدنی دریاچه توقف کرده و از دیدن دریاچه لذت ببریم. ولی در مسافرت گروهی نظر همه محترم است.بر خلاف خواست قلبی گاز و گرفتیم و رقتیم. و بهترین قسمت دریاچه و توریستی ترین وهیجان انگیزترین قسمت آن را از دست دادیم.به طور مثال آبشار Varone در شمالی ترین استان دریاچه.
Cascata del Varone به ایتالیایی نام آبشار معروفی در 3 کیلومتری استان Riva del Garda است. این آبشار در 20 جون1874 برای بازدیدکنندگان قابل دسترسی شده است. قدمت این آبشار به 20000 سال می رسد.اینجا محل تفریح شاه Sachen و پرنس Nikola از Montenegro بوده که هر روز وقت آزادشان را در این محل سپری می کرده اند. و حالا یکی از آبشارهای جذاب و توریستی ایتالیا است.آبشار Varone از دو ناحیه قابل مشاهده است. قسمت زیر دره و قسمت دوم که 40 متر بالاتر است در بالای دره قرار دارد. ورودی آبشار توسط آرشیتکتی به نام Maroni در قرن بیستم ساخته شده است.قبل از سال 1874 آبشار قابل بازدید نبوده. اکنون راه ورودی آبشار پر پیچ وخم درست شده و 10 پله به بالای آبشار منتهی می شود. ارتفاع این آبشار 90 متر است و پارکینگ دارد. در ضمن پیک نیک پارکی هم در همان حوالی وجود دارد. ورودیه نفری 5 یورو و گروههای 20 نفره 3.50 یورو.این آبشار زیبا در خیابان Nazionalstraße 421 به سمت Ponte Arche قرار دارد .
بعد از Riva del Garda که در شمالی ترین قسمت دریاچه بود به استان Torbole رسیدیم. به نظر من دیدینی ترین چشم انداز دریاچه گاردا ساحل مابین Torbole وMalcesine است که باز هم صد افسوس غیر از دو سه مورد توقف کوتاه موفق به توقف کامل و در آرامش به دریاچه چشم دوختن را نداشتیم.
اهمیت این دو استان موج سوارها وکایت سوارهایی هستند که فقط در این قسمت دریاچه دیده می شوند. و به دریاچه زیبائی خاصی می دهند. تصور وسعت و عمق دریاچه و آدمهایی که روی آب آرام دریاچه با استفاده از وزش باد موج سواری م کنند زیبا و جذاب است. موضوع از این قرار است که دو جریان باد اصلی در قسمت شمالی دریاچه به نامهای Ora وPeler وجود دارند.
Ora یک باد جنوبی است که ظهرهنگام شروع می شود و تا غروب می وزد. Peler باد شمالی است که در نیمه دوم شب شروع می شود و تا قبل از ظهر می وزد. به خاطر وجود این دو جریان باد مابین Torbole و Malcesine بهترین مکان برای موج سوارها و کایت سوارها است.
اصلا تصور من از این دریاچه قبل از سفر وجود همین موج سوارها روی دریاچه زیبا و تمیز آبی گاردا بود.در مکانهای مختلف در کنار ساحل وسایل مر بوط به این ورزشها کرایه داده می شود. در طول جاده هم اتو کاروانها بیش از ماشینهای معمولی دیده میشود. چون مسافران دریاچه گاردا اگر واقعا به قصد سیرو سیاحت آمده باشند باید مجهز باشند. تعدادی مجهز به دوچرخه هستند که در امتداد دریاچه می شود دوچرخه سواری کردو هم در کوه و تپه ها. تعداد بیشماری هم همانطور که گفته شد مجهز به وسایل موج سواری و کایت سواری هستند. و تعدادی هم مجهز به وسایل ماهیگیری که آنهم به نوبه خود تشکیلات خاصی می خواهد. البته فقط در مناطق خاصی مجاز به ماهیگیری هستند.تعداد بیشمار هتلها رستورانها ساحلهای خصوصی گروههای متفاوت مسافرین شلوغی و زیبایی از تکرار مکررات این دریاچه است.
در اطراف دریاچه پوشش گلاهی مدیترانه ای ثابتی به چشم می خورد. مثل خرزهره.سرو.درختهای زیتون.ونوعی کاج.مشهوریت دریاچه گاردا همچنین به خاطر مرکباتش هم می تواند باشد.لیمو و پرتقال و نارنج نمونه ای از آنهاست.درختهای لیمو را بیشتر در کرانه غربی در Riviera dei limoni بین Salo و Limone می توان دید .در کرانه شرقی به نام Riviera degli Olivi درختهای زیتون را می توان مشاهده کرد.دریاچه گاردا همچنین از مراکز مهم تولید شراب قرمز وسفید است
خلاصه سفر ادامه پیدا کرد وما به استان مورد نظر یعنیMalcesine رسیدیم.وحالا باید به دنبال ایستگاه تله کابین می گشتیم. بعد از یک دور اشتباه به آنجا رسیدیم. مساله مهم مسافرت با ماشین همیشه پارکینگهاست. آنهم کشوری مثل ایتالیا که ما از قوانینش هیچی سردرنیاوردیم و بی شباهت به همان ایران خودمان نبود. پارکینگی که پیدا کردیم چون ساعتی باید پرداخت می کردیم وما نمیدانستیم که سفرمان با تله کابین چقدر طول می کشد به صرفه نبود. و ما هم تصمیم گرفتیم اندکی بیشتر بدهیم در عوض در پارکینگ تله کابین پارک کنیم. اینجوری نگرانی جریمه شدن و دیرو زود شدن هم نداشتیم.تله کابین قیمتهای متفاوتی داشت. دومقصد داشت که بنا بر فاصله آن قیمت گذاری شده بود.برای مقصد اول(Michele )که طبیعتا نزدیکتر بود نفری 8 یورو برای رفت وبرگشت دادیم.تله کابین به زبان ایتالیایی La Funiva می شود.من که زیاد خوشم نیامد. شاید به خاطر اینکه تا مقصد آخری(Monte baldo) نرفتیم. ولی تصور من چیز دیگری بود. درست است که از پایین کوه به بالای کوه حرکت می کند و زیبایی خاص خود را دارد. ولی من ساحل دریا را ترجیح می دادم. در ایستگاه اولی پیاده شدیم و کمی در آن نواحی سرسبز گشتیم و عکس گرفتیم ودوباره سوار شدیم وبرگشتیم. افرادی که سوار تله کابین شده بودند بیشتر افرادی بودند که به قصدپاراگلاید می رفتند و کلی هم مجهز بودند. در ادامه تصمیمهای اقتصادی مسافرتی با خود می گفتیم ای کاش پیاده بالای کوه می رفتیم. با تله کابین بر می گشتیم در آن صورت مبلغ کمتری پرداخت می کردیم. البته شدنی هم نبود هم بچه ها نمی توانستند هم وقت نداشتیم و هم وسایل کافی نداشتیم. در همان ایستگاه تله کابین دوچرخه کوهستانی هم کرایه داده می شد.این تله کابین Malcesine را به Monte Baldo متصل می کند.چشم انداز تله کابین مورد نظر تقریبا همه دریاچه را دربر می گرفت.و همچنین چشم انداز آن روی منطقه سبز Riviera و کوههای Folora تا ارتفاع 1760 متر بود.احساس داخل تله کابین گوئی میان آسمان و زمین معلق هستی. نکته منفی دیگر این تله کابین محفظه تلقی آن بود که شفافیت منظره را از دست می دادی. درست مثل اینکه از پشت یک پنجره کثیف منظره زیبایی را نظاره گر باشی.Monte Baldo خود یک مرکز ورزشی روبازی است که پذیرای ورزشکاران حرفه ای و آماتور جهت ورزشهایی چون ترکینگ دوچرخه سواری و پاراگلاید است.علاوه بر آن در زمستان هم برای اسکی جای مناسبی محسوب می شود.





از ایستگاه دوم به آخری یعنی Monte Baldo رفت برگشت 15 یورو و رفت 9.50 یورو. و از ایستگاه ابتدا یعنی Malcesine به ایستگاه آخر یعنی همان Monte Baldo رفت و برگشت 18 یورو و فقط رفت 12 یورو بود. البته تخفیفهای خاصی هم دارد که متاسفانه شامل حال ما نشد.در هر ایستگاه هم بالکن کوچکی دارد که با چشم انداز به دریاچه برای عکس گرفتن جالب است.دوباره به پارکینگ برگشتیم و قرار شد فقط یک توقف برای خرید داشته باشیم. در کمتر از یک کیلومتر به فروشگاه Spar رسیدیم که تقریبا ارزانتر از فروشگاههای دیگر است.خرید کلی کردیم و از همانجا هم بستنی خریدیم و حسابی چسبید. تنها چیزی که در گرمای ایتالیا می چسبه بستنی است حالا ایتالیایی باشه چه بهتر.از آنجایی که قرار بود وقتی به هتلمان رسیدیم آش کشکی که خانم دوستمان زحمتشو کشیده بود بوخوریم و ما هم گرسنه تر از آن بودیم که برای شام تا هتل صبر کنیم. آنهم آش آنهم برای شام. تصمیم گرفتیم بی برنامه در یک ساحل زیبا توقف کنیم و همون نان و پنیری که خریده بودیم نوش جان کنیم. البته این هم ناگفته نماند چون ما ره یاب داشتیم و راه بلد بودیم همیشه ما جلو می رفتیم.و اگر جایی ما توقف می کردیم آنها هم خواسته و نا خواسته باید توقف می کردند مسافرت گروهی این حرفها را هم دارد.

دقیقا در نزدیکی همین شهر(Malcesine ) سه جزیره معروف دیگر دریاچه گاردا قرار دارند.جزیره Olivo جزیره Sogno و جزیره Trimelone . که این جزیره ارتشی است و افراد معمولی حق رفتن به این جزیره را ندارند.اگر چه ما موفق به دیدن هیچکدام از این جزیره ها نشدیم. بلاخره در کنار ساحلی توقف کردیم و روی اسکله کوچکی چای خوردیم. و برای خوردن شام به توافق نرسیدیم. این توقفهای کوتاه هم خالی از لطف نبود هم بچه ها هوایی می خوردند و چایی می خوردیم و هم دوباره کمی به دریاچه نزدیک می شدیم و هم اجابت مزاجی می کردیم. چون غروب شده بود ترافیک کمتر شده بود و پارکینگ هم به راجتی پیدا می کردیم.و اینبار واقعا بکوب رفتیم استانهای شرقی دریاچه را Brenzone .Torri Del Benaco. Garda.Bardolino.Lazise.Peshiera del garda هم یکی یکی بدون توقف رد کردیم.که در همین قسمت جنوبی دریاچه هم پارکهای معروف آن قرار دارند.از جمله اینها CanevaWorld وGardaland را می توان نام برد.اما دیگر شب شده بود و وقتی برای دیدن پارکها نمی ماند آنهم با این برنامه مسافرتی فشرده ما.
درست در جنوبی ترین ناحیه دریاچه گاردا تورفتکی است که شبه جزیره Sirmione در آنجاست. علیرغم خستگی زیاد از آنجا نتوانستیم صرفنظر کنیم و دوباره با هزار بد بختی در پارکینگ آنجا پارک کردیم و رفتیم برای دیدن قلعه زیبای Scaliger .که از قرن سیزدهم در آنجا واقع است.شاعر دوره رم باستان (Catullus ) هم آنجا ویلائی دارد.خانواده اصیل Scaliger فرمانروایان Verona بودند .شبه جزیره Sirmione در قرن سیزدهم مرکز مورد علاقه ای برای خانواده های ثروتمند Verona شده بود.در رم باستان این شهر یکی از استحکامات تدافعی قوی جنوب دریاچه بود.بعد از پیروزی Lombard در شمال ایتالیا این شهر مستعمره او بود و در سالهای آخر پادشاهی Lombard این شهر پایتخت قضائی وابسته به پادشاه بود.Ansa همسر پادشاه Desiderius یک کلیسا ویک صومعه در شهر درست کرد.در حدود 1000 سال Sirmione یک ایالت آزاد بود اما در قرن سیزدهم به دست Scaliger افتاد.

Nastino l della Scalaشاید بنیانگذار این قلعه در این شهر بود.Sirmione در سالهای 1404/1797 از متصرفات جمهوری Venice که در آن زمان متعلق به اتریش بود. اما در سال 1860 قسمتی از پادشاهی ایتالیا شد.
یکی از مکانهای دیدنی Sirmione عمارت Catullus است.Grotto of Catullus یک مثال برجسته از عمارتهای خصوصی رمی شمال ایتالیا است.این عمارت طرح مستطیل در ابعاد 167/105 متر دارد.
یکی دیگر از مکانهای دیدنی این شهر همین قلعه Scaliger است که نمونه بارزی از قلعه های دریچه دار سنگربندی شده قرون وسطی است که مورد استفاده ناوگان دریایی Scaliger بود.





یکی دیگر از مکانهای دیدنی این شهر کلیسای San Pietro in Marino در زمان Lombard ساخته شده و در قرن چهاردهم بازسازی شده است.این کلیسا از قرون 12 و16 باید باشد چون ناقوس رومی برج کلیسا از سال 1070 است.





از مکانهای دیدنی دیگر Santa Maria Maggiore با یک صحن منفرد زینت شده با معماری قرن پانزدهم و یک مجسمه چوبی معاصر از Madonna Enthroned است این کلیسا و صومعه در داخل همان قلعه Scaliger قرار دارند. اتفاقا ما برای نشستن و رفع خستگی به آنجا پناه بردیم و روی صندلیهای کلیسا مدتی نشستیم. و من از نگار و نگین تقاضا کردم که شعر آلمانی در مورد ستایش خدا را با هم برای دوستانمان بخوانند. ولی فقط نگین این کار را انجام داد.



درون قلعه همچنین چشمه های گوگرد دوره رم باستان را که اثر شفادهندگی به مریضانی که دچار عفونت گوش میانی هستند وجود دارد



درون قلعه به همان صورت باقی نمانده بلکه تعداد بیشماری مغازه جهت خریدو فروش کالا و پوشاک آنجا وجود دارد.

در سال 1987 هم با توجه به ممتاز بودن این ناحیه دریاچه و شرایط آب و هوایی درمانگاه مجهزی (The Catullo spa Complex) در Sirmione ساخته شد. بزرگترین مجموعه آب درمانی روانشناسی ناشنوایی و بیماریهای عروقی است.نکته قابل توجه این درمانگاه رو به دریا بودن آن است که به بیماران فرصت درمان طبیعی با آب و طبیعت را می دهد.

و اما سفر روز جمعه ما در حالی که توان در بدن نداشتیم به اتمام رسید. مابقی تاریکی بود و شب و خستگی و گرسنگی. حدود ساعت 12 شب به Padenghe رسیدیم و در حالی که همه در خواب بودند گروهگ پر سرو صدای وارد شد. همان موقع شب در هوای گرم و آزاد بلاخره آشمان را نفهمیده خوردیم و با خستگی فراوان به خواب رفتیم. از بابت نگار و نگین هم خیالم راحت بود چون آنها داخل ماشین می خوابیدند و موقع رسیدن فقط روی تختشان می گذاشتیم.

































































































































































هیچ نظری موجود نیست: