امروز21 اکتبر 2007 اولین روزی بود که خانوادگی دوچرخه سواری رفتیم. به من که خیلی خوش گذشت. از اینکه نگار خودش به تنهائی پا به پای ما دوچرخه سواری می کرد لذت می بردم .دوم خودم که بر خلاف ایران میتوانستم همراه شوهرم دوچرخه سواری کنم و از هیچ چیزی واهمه نداشته باشم. به خصوص آلمان که اینقدر به حقوق دیگران احترام می گذارند آدم شرمنده می شود. فقط به خاطر نگار مجبور بودیم از پیاده روها برویم. نگین هم روی صندلی مخصوص بچه ها روی دوچرخه باباش بود .هوا خیلی سرد بود ولی ما حسابی مجهز رفته بودیم. همیشه از دیدن خانواده هائی که گروهی دوچرخه سواری می کردند خوشم می آمد. و خلاصه امروز بعد از چهار سال زندگی کردن در آلمان به این خواسته ام رسیدم.
و افسوس که زنهای ایرانی از دوچرخه سواری که یک وسیله نقلیه و یک ورزش بیشتر نیست محرومند. واقعا باعث تاسف است که چه نکته غیر اسلامی منطقی در دوچرخه سواری می توان یافت. حالا خودتان قضاوت کنید شما جای من باشید به ایران برمی گردید.
۷/۲۸/۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر