۶/۲۴/۱۳۸۶

تولد من

امروز هم تولد و هم سالگرد ازدواجمان بود. خوشبختانه خیلی خوب برگذار شد. البته من هیچ وقت تولدم به فراموشی سپرده نشده بود .اما این دفعه از دفعه های قبل قشنگتر و به یاد ماندنی تر بود. فقط تنها بدی آن طرز فکر نگین بود که بد جوری هوس تولد کرده بود. از تولد نگار به این ور همش در انتظار تولد با شکوهی همانند نگار برای خودش بود .و وقتی می دید هنوز نوبت تولد اون نشده عصبی می شد.چه کنیم دنیای بچه گی است. طفلک بچه ام سر کیک بریدن خواب بود .ولی به هر حال باباش از قلم ننداختش و مراسم تولد را در کنار نگین در حال خواب گرفتیم. بله منم 33 سالم شد و واقعا سالی به عمرم به چشم بر هم زدنی اضافه شد.از اینکه پیر شدم ناراحت و از اینکه یازدهمین سالگرد ازدواجمان بود خوشحال. امیدوارم همه آدمهای دنیا تولد مبارک و میمونی داشته باشند.

هیچ نظری موجود نیست: